جوان آنلاین: دنیای سالمندان دیگر متعلق به مادربزرگهاست و سالمندی زنانه شده است. آمار زنانی که به دوران سالمندی میرسند به مراتب بیشتر از مردانی است که پیر میشوند و به همین خاطر با پدیدهای با عنوان زنانهشدن سالمندی مواجهیم. بر این اساس در حالی که در سال۱۳۷۵ به ازای هر ۱۰۰زن سالمند حدود ۱۱۶سالمند مرد داشتیم در سال ۱۴۰۲ به ازای هر ۱۰۰ زن سالمند ۹۲مرد سالمند وجود داشته تا بگوییم جنس سالمندی در ایران زنانه شده است. زنانهشدن سالمندی چالشهای خاص خودش را دارد. مادربزرگهایی که این روزها به سن پیری رسیدهاند، اغلب از تحصیلات بالا برخوردار نیستند و شاغل نبودهاند، به همین خاطر با از دست دادن نانآور خود دچار چالشهایی میشوند. از سوی دیگر تابوهای اجتماعی موجب میشود یک زن اگر همسرش را از دست بدهد و در سنین میانسالی یا سالمندی باشد، نتواند دوباره ازدواج کند و همین مسئله هم موجب میشود مادربزرگها بیشتر تنها بمانند. در دورنمای آینده نیز با عنایت به امید به زندگی بیشتر در زنان همین الگوی زنانه سالمندی باقی میماند. با این تفاوت که نسلهای بعدی از سالمندان یعنی دقیقاً بسیاری از ما که در سالهای پایانی جوانی یا در سنین میانسالی هستیم، ممکن است تحصیلکرده یا شاغل باشیم، اما معضل نسلهای جدیدتر تجرد یا تکفرزندی و بدون فرزندبودن است و همین مسئله موجب میشود دنیای سالمندی در دهههای آینده دنیایی سرشار از تنهایی باشد.
سالمندی پدیدهای جهانی است، به همین خاطر سازمان ملل در سال۱۹۸۲ شورای جهانی سالمندی را تشکیل و در همان سال طرحی را برای تعیین یک روز جهانی برای سالمندان ارائه داد تا اینکه در سال۱۹۹۰ این شورا اول اکتبر را روز جهانی سالمندان تعیین کرد تا به سالمندان و نیازهای آنها و ضرورت مواجهه درست با پدیده سالمندی بیشتر توجه شود. در کشور ما نیز هفتهای تحت عنوان هفته سالمند برگزار میشود تا از زاویهای دیگر به ضرورت جوانی جمعیت پرداخته شود و آن هم از دست رفتن سیمای جوان جامعه و دچارشدن به پدیده لاعلاج پیری جمعیت است.
نگاهی به آمارها
از سال۱۳۳۵ تا ۱۴۳۵ تعداد سالمندان در کشور در حالی حدود ۲۴برابر افزایش خواهد یافت که پیشبینی میشود از سال۱۴۲۵ کشور وارد فاز سالخوردگی جمعیت شود، در این میان با توجه به افزایش الگوی تنهازیستی در میان زنان سالمند نسبت به مردان و تعداد زنان سالمند مجرد قطعی و مطلقه، تعداد زنان سالمند تنها طی ۳۰سال آینده سه برابر میشود.
از آنجا که دوسوم سالمندان بدون همسر از گروه زنان هستند و وابستگی اقتصادی زنان سالمند بیشتر و از طرفی نیز حضور اجتماعی زنان سالمند در جامعه کمتر است، ما در دهه آینده با پدیده افزایش زنان «سالمند تنها» که دارای مشکلات بیشتری هستند روبهرو خواهیم بود و این مدیریت پدیده سالمندی را دشوارتر میکند.
جمعیت ۳ برابری مادربزرگهای تنها
از جمله عواملی که موجب میشوند سالمندی بیشتر مورد توجه قرار گیرد، عبارتند از: تغییرات در سبک زندگی جوانان و کاهش بعد خانوار، افزایش میزان تجرد قطعی، افزایش طلاق و به وجود آمدن پدیده سالمندان تنها و بدون همسر. موضوع دیگر که باید مورد توجه سیاستگذاران قرار گیرد افزایش جمعیت «زنان سالمند تنها» است که در بازه زمانی۱۴۳۰ به بیش از سه برابر خواهد رسید، چراکه بر اساس بررسیهای جهانی امید به زندگی زنان حدود ۵/۴ سال بیشتر از مردان است، البته این اختلاف در ایران کمتر و حدود دو سال است. طبق نتایج یک پژوهش علمی و کاربردی با موضوع «پیامهای اجتماعی- اقتصادی زندگی زنان سالمند تنها» که به سفارش دبیرخانه شورای ملی سالمندان و صندوق جمعیت سازمان ملل متحد انجامشده، ۷۱درصد زنان تنهای سالمند درآمدی ندارند و فقط ۲۹درصد بقیه درآمد دارند و با توجه به افزایش الگوی تنهازیستی در میان زنان سالمند نسبت به مردان که به بیش از چهار برابر مردان سالمند رسیده است، همچنین با توجه به افزایش تعداد زنان سالمند مجرد قطعی و مطلقه، نیمرخ زنان تنهای سالمند در ۳۰سال آینده تغییر خواهد کرد، به گونهای که تعداد زنان تنهای سالمند سه برابر میشود.
نگاهی به تدبیر اسناد بالادستی برای سالمندی
تحلیل اسناد بالادستی در حوزه سالمندی کمک میکند نقاط ضعف و قوت برنامهها و سیاستها در این حوزه شناسایی و میزان کارآمدی آنها مشخص شود تا در سیاستگذاریهای آتی جنبههای مثبت تقویت و خلأهای موجود رفع شوند. بر اساس اصل ۲۹ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، برخورداری از تأمین اجتماعی از نظر بازنشستگی، بیکاری، پیری، ازکارافتادگی، بیسرپرستی، در راه ماندگی، حوادث و سوانح، نیاز به خدمات بهداشتی و درمانی و مراقبتهای پزشکی به صورت بیمه، حقی همگانی است. دولت موظف است طبق قوانین از محل درآمدهای عمومی و درآمدهای حاصل از مشارکت مردم، خدمات و حمایتهای مالی فوق را برای یکیک افراد کشور تأمین کند. اصل۲۹ قانون اساسی، طرح شهید رجایی مصوب سال۱۳۶۴ مجلس، قانون برنامه اول، دوم، سوم، چهارم، پنجم و ششم توسعه، قانون ساختار نظام جامع رفاه و تأمین اجتماعی، برنامه ملی تحول نظام سلامت، رفاه و منزلت سالمندان ایران، سیاستهای کلان جمعیت و سیاستهای کلی خانواده و شهر دوستدار سالمند از جمله قوانین و سیاستهایی است که به حوزه سالمندی پرداختهاند. در میان اسناد بالادستی از جمله سیاستهای کلی خانواده و جمعیت که به نوعی تعیینکننده راهبرد محوری در مواجهه با سالمندان جامعه هستند، نگهداری و مراقبت از آنان در بستر خانواده و توجه به انواع نیازهای روحی و عاطفی این گروه مورد تأکید بوده است. مضاف بر آن در اصل۲۹ قانون اساسی به موضوع تأمین اجتماعی و حمایت مالی از سالمندان اشاره شده است. به نوعی میتوان گفت مجموعه اسناد بالادستی و سیاستی ابعاد مختلف زیستسالمندی را مورد توجه قرار دادهاند.